صباخ

صباخ

صباخ

صباخ

صباخ

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

 

محل زندگی عجیب و غریب ترین موجودات روی زمین را بشناسیم!

 

احتمالا هرکسی در زندگی خود داستان‌هایی درباره موجودات افسانه‌ای شنیده است. موجودات افسانه‌ای معمولا در فرهنگ‌ها و ملت‌های مختلف به صورت‌های گوناگونی حضور دارند. ازجمله ویژگی‌های اصلی این موجودات افسانه‌ای می‌توان به ترسناک بودن، داشتن قدرت ماورایی، شکل ظاهری عجیب‌ و غریب، کمتر دیده شدن توسط انسان و در انزوا زندگی کردن و همچنین در دسترس نبودن سند معتبر برای اثبات وجود آن‌ها اشاره کرد. در لست سکند قصد داریم 7 نمونه از این موجودات افسانه‌ای را به شما معرفی کنیم، پس با ما این ماجراجویی جذاب را دنبال کنید.

 

  1. شیطانِ جرسی (Jersey Devil)، جنگل ایالتی وارتون (Wharton State Forest)، نیوجرسی (New Jersey) – ایالات‌متحده آمریکا

شیطانِ جرسی

بر اساس افسانه‌ها شیطان جرسی از زن فقیری به نام مادر لیدز در نیوجرسی متولد شد. او با وجود اینکه همسری بددهن و بدرفتار داشت، 12 فرزند به دنیا آورد. زمانِ به دنیا آمدن سیزدهمین فرزند، لیدز به آسمان نگاه می‌کند و با لحنی لعن گونه می‌گوید: «بگذار نفر بعدی شیطان باشد!». بعد از تولد، کودک بال درآورده و از طریق دودکش به آسمان پرواز می‌کند. سپس در جنگل ناپدید می‌شود.

باوجوداینکه منشأ این داستان به فرهنگ‌ عامه می‌رسد ولی افرادی اذعان داشته‌اند که شیطان جرسی را در جنگل ایالتی وارتون دیده‌اند. شیطان جرسی با داشتن بال‌هایی حدودا 25 سانتی‌متری، سری اسب مانند و همراه با شاخ تصور می‌شود.

 

  1. ماملامبو (Mamlambo)، رودخانه مزینت‌لاوا (Mzintlava River)، آفریقای جنوبی (South Africa).

ماملامبو

کشور زیبای آفریقای جنوبی محل تولد و زندگی ماملامبو است. ماملامبو باعث وحشت روستاییانِ کنار رودخانه می‌شود. ماملامبو‌ها سال 1997 به‌عنوان مقصر مرگ 7 نفر معرفی شدند. تعدادی از اجساد به صورتی کشف شد که صورت‌های آن‌ها به طرز وحشیانه‌ای مورد حمله قرار گرفته بود. شاهدان و محلی‌ها می‌گویند معمولاً در زمان طوفان حضور ماملامبو افزایش می‌یابد. این بدین معنی است که احتمال دارد این حیوان در هوای بد جنب‌وجوش بیشتری داشته باشد. شاهدان می‌گویند این حیوان حدود 20 متر طول دارد. همچنین ماملامبو سری اسبی شکل، بدنی شبیه ماهی و پوستی مانند تمساح دارد.

 

  1. چوپاکابرا (Chupacabra)، تگزاس (Texas)، ایالات‌متحده آمریکا

چوپاکابرا

زمانی که گزارش‌هایی مبنی بر قتل‌عام دام‌ها در آمریکای جنوبی افزایش یافت، مسئولین اعتقاد داشتند این قتل‌عام را سگ‌های ولگرد و یا انسان‌هایی که بیماری روانی دارند، انجام داده‌اند؛ اما کمی بعد از آن، عامل این کشتار بزرگ شکارچی زشتی شبیه سگ معرفی شد. این واقعه در کشورهایی مثل پورتوریکو، جمهوری دومینیکن، شیلی، کلمبیا، آرژانتین، پرو، مکزیک و حتی بخش‌هایی از ایالات‌متحده آمریکا اتفاق افتاد. رسانه‌های معروف به دنبال چوپاکابرا می‌گشتند.

گفته می‌شود چوپاکابرا یا «بُزِ مَکَنده» پوستی سیاه دارد و برآمدگی‌های تیزی بر روی پوست آن قرار گرفته است. تقریباً یک متر ارتفاع دارد و بعد از ایجاد یک سوراخ در سر یا گردن طعمه خود، خون آن را می‌مکد. هنوز کسی نمی‌داند این موجود واقعا یک موجود ناشناخته است یا سگی بدترکیب است که کمتر مشاهده می‌شود.

 

  1. منگوا (Mngwa)، تانزانیا (Tanzania)

منگوا

با وجود اینکه تمام حیات‌وحش آفریقا خطرناک نیست، ولی گزارش‌هایی مبنی بر وجود گربه شکارچی عظیم‌الجثه‌ای در آن منطقه وجود دارد. این گزارش‌ها به اوایل دهه 1900 میلادی بازمی‌گردند، در آن زمان تبِ کشفِ زوایای گوناگونِ دشت‌های آفریقا بسیار داغ بود. گفته می‌شود منگوا از شیر تهاجمی‌تر و از پلنگ سرعتی‌تر است.

این حیوان درنده شب‌ها در دشت‌های تانزانیا به دنبال طعمه (انسان یا غیر انسان) می‌گردد. منگوا خطوط راه‌راه خاکستری بر روی بدن خود دارد. همچنین طول پاهای آن حدود 2.5 متر است و حدود 180 کیلوگرم وزن دارد.

 

  1. پاگنده (Bigfoot)، پاسیفیک (Pacific Northwest)، ایالات‌متحده امریکا

پاگنده

 پا‌گنده معمولاً با نام‌های زیادی شناخته می‌شود و عموزاده‌های زیادی در سرتاسر جهان دارد. یتی (Yeti) در هیمالیا، ساسکواچ (Sasquatch) در آمریکای شمالی، یِرِن (Yeren) در چین و یاوی (Yowie) در استرالیا توصیفات فیزیکی بسیار شبیه به هم دارند. پاگنده‌ها شبیه به میمون، با موهایی بلند و قدی تقریبا بین 2 تا 3 متر شناخته می‌شوند.

رنگ این موجود با توجه به منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کند متفاوت است، در هیمالیا سفید و به‌صورت مرد برفی، در آمریکای شمالی قهوه‌ای تیره و در جنگل‌های مرکزی چین مایل به قرمز است. همچنین نوع رفتار آن از یک گیاهخوار آرام تا یک درنده شرور در مناطق مختلف گزارش‌ شده است. پا‌گنده قابل‌ تشخیص‌ترین جانور اساطیری محسوب می‌شود. ظاهراً این جانور بیشتر در مناطق کم‌جمعیت و پر از شاخ و برگ حضور دارد و به‌جز ردپا و شاخه‌های شکسته چیزی از خود به‌جای نمی‌گذارد.

 

  1. روپِن (Ropen)، پاپوآ گینه‌نو (Papua New Guinea)

روپِن

ساکنان یک جزیره دورافتاده که زندگی مدرن بر روی آن‌ها تأثیر زیادی نگذاشته است، کابوسی در زندگی خود دارند. این جزیره محل زندگی روپن است که فیزیکی شبیه پرنده دیوپکفالوس (Pterodactylus، نام یک دایناسور) دارد. به نظر می‌رسد جنگل‌های پاپوآی گینه‌نو مکانی عالی برای مخفی شدن هر جانوری است. آن‌طور که گفته می‌شود روپن بسیار شبیه دیوپکفالوس است و تفاوتش در این است که در دُمِ خود درخششی به دلیل زیست تابی (تولید و انتشار نور توسط موجودات زنده که در اثر واکنش‌های شیمیایی در بدن آن‌ها صورت می‌گیرد) دارد.

در بیشتر گزارش‌ها نیز گفته‌ شده است که بدن حیوان با موهای قهوه‌ای یا قهوه‌ای مایل به قرمز پوشیده شده است. روپن طولی حدودا بین 6 تا 9 متر دارد و هنگام پرواز شکار می‌کند. همچنین این موجود ظاهرا بیشتر از ماهی و موجودات دریایی تغذیه می‌کند.

 

  1. اِلف‌ها (Elves)، هافنارفیورذور (Hafnarfjordur)، ایسلند (Iceland)

اِلف‌ها

طبق بررسی که در ایسلند شده است، بیش از نیمی از افراد وجود اِلف‌ها (موجوداتی اساطیری با قدکوتاه) را تایید می‌کنند. زیستگاه ِالف در مناطق ناهموار ایسلند است. اعتقاد بر این است که اِلف‌ها با پروژه‌‌های ساختمانی که به محیط زندگی آن‌ها تجاوز کند مهربانانه برخورد نمی‌کنند و از تجهیزات سنگین انتقام می‌گیرند. ایسلندی‌ها نسبت به این همسایگان خود محتاط هستند و ترجیح می‌دهند جانب احتیاط را در رابطه با آن‌ها رعایت کنند. بعضی می‌گویند الف‌ها مهربان هستند و حتی با بعضی انسان‌ها معاشرت می‌کنند. یا حتی آن‌ها را برای صرف پنکیک و قهوه به منزلشان دعوت می‌کنند.

شما چه فکر می‌کنید؟ به نظرتان این موجودات واقعا وجود دارند؟

 

 

  • سعید صفری

اگر هر روز پیاز بخورید چه اتفاقی در بدن تان می افتد؟

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵ ب.ظ

 

 

 

اگر هر روز پیاز بخورید چه اتفاقی در بدن تان می افتد؟

پیاز از گذشته ماده‌ی غذایی پرطرفداری بوده در این گزارش می‌بینید اگر هر روز پیاز بخوریم دقیقاً چه اتفاقی در بدن ما رخ می‌دهد.

به گزارش بهداشت نیوز پیاز از گذشته ماده‌ی غذایی پرطرفداری بوده. در حقیقت اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهد پیاز برای مصریان باستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و آن‌ها این ماده‌ی غذایی را به خاطر ساختار لایه لایه اش که شکلی متمرکز دارد، نمادی از جاودانگی می‌دانستند. البته نمی‌توانیم به شما قول دهیم که با خوردن پیاز به زندگی جاودانه دست پیدا خواهید کرد، اما به شما اطمینان می‌دهیم که مصرف این ماده‌ی غذایی کیفیت زندگی شما را بالا خواهد برد.

پیاز سرشار از مواد مغذی است از جمله مقادیر زیادی پروتئین و فیبر و همچنین ویتامین C، سلنیوم، فولات و آنتی اکسیدان‌های مختلف. حتی خاصیت اشک آوری پیاز در واقع از ترکیبات سولفوریک موجود در آن نشأت می‌گیرد که همین ترکیبات برای بدن بسیار مفید هستند. در حقیقت با مصرف روزانه پیاز لطف زیادی به بدن خود خواهید کرد.

 

در ادامه می‌خواهیم ببینیم اگر هر روز پیاز بخوریم دقیقاً چه اتفاقی در بدن ما رخ می‌دهد.

 

۱- کاهش ریسک ابتلا به سرطان

 

پیاز حاوی ترکیبات ارگانوسولفور خاصی است که بوی خاص پیاز از آن‌ها نشأت می‌گیرد، با این حال، همین ترکیبات می‌تواند عوامل سرطان زایی که هر روز آن‌ها را می‌بلعیم را از بین ببرد، یعنی ریسک ابتلا به سرطان را کاهش می‌دهد. تحقیقات نشان داده هر چه بیشتر پیاز مصرف کنیم، از محافظت بیشتری در برابر ریسک سرطان برخوردار خواهیم شد.

 

اما قبل از اینکه در رژیم غذایی تان تمام و کمال به پیاز روی آورید، باید بدانید ترکیب پیاز با زردچوبه تأثیر مضاعفی دارد و سیر هم خاصیتی مشابهی پیاز دارد. با این وجود، مصرف روزانه‌ی پیاز کماکان ایرادی ندارد، اما می‌توانید با اضافه کردن مواد غذایی دیگر از از خواص متنوع‌تر و بیشتری برخوردار شوید.

 

۲- کاهش ریسک ابتلا به دیابت

 

پیاز تأثیر شگفت انگیزی هم در کاهش ریسک ابتلا به دیابت نوع دو دارد. این نوع از دیابت زمانی به وجود می‌آید که انسولین تأثیرش را در فرآیند پردازش گلوکز از دست می‌دهد. این اتفاق معمولاً به خاطر بالا بودن قند در رژیم غذایی رخ می‌دهد.

 

با خوردن پیاز، این ماده‌ی غذایی میزان انسولین موجود در سیستم بدن را افزایش می‌دهد. آلیل پروپیل دی‌سولفید موجود در پیاز بعضی از قسمت‌های کبد که انسولین در آنجا بی اثر می‌شود، را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به این ترتیب انسولین بیشتری در خون برای پردازش گلوکز باقی می‌ماند.

 

۳- بهبود سلامت قلبی عروقی

 

پیاز حاوی مقادیر زیادی آنتی اکسیدانی به نام کوئرستین است که مانند همه‌ی انواع آنتی اکسیدان، با بی اثر کردن رادیکال‌های آزادی که باعث آسیب سلولی می‌شوند، سلامت بدن را بهبود می‌بخشد. اما کوئرستین از این جهت ویژه است که نرمی و انعطاف پذیری شریان‌های بدن را حفظ می‌کند.

 

این ماده در تنظیم فشار خون هم نقش دارد و سطح کلسترول‌های مضر را در افرادی کاهش می‌دهد که ریسک بیماری‌های قلبی عروقی در آن‌ها وجود دارد؛ بنابراین مصرف روزانه‌ی پیاز، سلامت قلبی عروقی را حفظ می‌کند و ریسک بیماری قلبی را به حداقل می‌رساند.

 

۴- تقویت سیستم ایمنی

 

فواید کوئرستین موجود در پیاز فقط به حفظ سلامت قلب محدود نمی‌شود. این ماده در ترکیب با سلنیوم، دیگر ماده‌ی موجود در پیاز، سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند. ترکیب سلنیوم و کوئرستین، التهاب را در سرتاسر بدن کاهش می‌دهد.

 

از قرار معلوم، این خاصیت عملکرد ایمنی بدن را هم تعدیل می‌کند، به طوری که سیستم ایمنی را به پاسخ وامی دارد و در صورت لزوم، از شدت این پاسخ کم می‌کند. بیش فعالی سیستم ایمنی می‌تواند مشکلات زیادی برای بدن ایجاد کند که تنها یکی از‌ها ابتلا به بیماری التهابی مزمن آرتریت (التهاب مفصل) است.

 

۵- تسکین آلرژی

 

حساسیت‌های فصلی باعث خارش چشم ها، آبریزش بینی و خارش گلو می‌شوند. این نشانه‌ها ناراحتی زیادی ایجاد می‌کنند، به همین دلیل بسیاری از افراد برای تسکین حساسیت خود به دارو‌های مخصوص آلرژی روی می‌آورند. اما این دارو‌های شیمیایی عوارض جانبی خودشان را دارند که آن‌ها هم می‌توانند مشکل ساز شوند.

 

بار دیگری که دچار آلرژی شدید، سعی کنید قبل از خوردن قرص، مقداری پیاز بخورید. کوئرستین موجود در پیاز، سد راه ترکیبات حساسیت زا و التهاب آور می‌شود و بنابراین می‌تواند نشانه‌های آلرژی را به میزان چشمگیری کاهش دهد. اگر مزه‌ی پیاز برایتان غیر قابل تحمل است، می‌توانید از مکمل‌های کوئرستین استفاده کنید.

 

۶- کاهش ریسک مسمومیت‌های غذایی

 

شاید شنیده باشید که پیاز برش خورده یکی از منابع ناشناخته‌ی مسمومیت غذایی در تمامی انواع مواد غذایی به شمار می‌رود؛ چون پیاز به شدت مستعد رشد باکتری است و بنابراین برش دادن و نگهداری آن به هر مدت زمانی کار خطرناکی محسوب می‌شود.

 

اما نباید هر چیزی که می‌شنوید را باور کنید، چون در واقع عکس این باور درست است. پیاز حاوی ترکیبات آنتی باکتریالی است که از سرعت رشد باکتری‌ها کم می‌کند. در حقیقت، نگه داشتن پیاز برش خورده به مدت حدوداً یک هفته نه تنها خطری ندارد، بلکه خوردن پیاز با هر غذایی، احتمال بیمار شدن به خاطر مواد دیگری را کمتر می‌کند.

 

۷- کاهش ریسک لخته شدن خون

 

توانایی انعقاد برای خون اهمیت زیادی دارد، چون این ویژگی است که باعث بسته شدن زخم‌ها می‌شود و جلوی از دست رفتن بیش از اندازه‌ی خون را می‌گیرد. با این حال، لخته شدن خون درون یک شریان یا رگ می‌تواند مرگبار باشد. به وجود آمدن یک لخته‌ی خونی -که اصطلاحاً به آن ترومبوز گفته می‌شود- در محل نامناسب می‌تواند جریان حیانی خونی را مسدود کند و دیگر قسمت‌های بدن را از اکسیژن و مواد مغذی مورد نیازشان محروم کند. علاوه بر این ممکن است لخته‌ی خون به سمت قلب یا ریه‌ها برود و باعث مرگ شود.

 

پیاز حاوی ماده‌ای به نام روتین است که می‌تواند جلوی تشکیل این لخته‌های خطرناک را بگیرد. جالب آنکه لخته‌های خونی‌ای که درون شریان‌ها به وجود می‌آیند، مملوء از پلاکت هستند، اما لخته‌های خونی درون رگ ها، فیبرین زیادی دارند. تحقیقات نشان داده ماده‌ی روتین هر دو نوع این لخته‌های خونی را از بین می‌برد.

 

۸- بهبود خواب و تقویت روحیه

 

فرآیند‌های شیمیایی زیادی در خواب دخیل هستند. سروتونین، دوپامین و نورپینفرین همگی به تثبیت خلق و خو، تنظیم اشتها و بهبود شرایط خواب کمک می‌کنند. اما بعضی مواد شیمیایی مثل هموسیستئین می‌توانند بی آنکه متوجه شوید، توانایی خواب را در شما مختل کنند. هموسیستئین نوعی اسید آمینه است که با تجزیه‌ی پروتئین در بدن تولید می‌شود.

 

بالا بودن بیش از اندازه‌ی سطح هموسیستئین مانع از تولید سروتونین، دوپامین و نورپینفرین می‌شود. پیاز سلامت خواب را حفظ می‌کند، چون حاوی مقادیر زیادی فولات است، ماده‌ای که می‌تواند جلوی انباشت هموسیستئین در سیستم بدن را بگیرد.

 

 

 

 

  • سعید صفری

گذری از تپه ماهورها تا خالد نبی

جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۱۹ ق.ظ

 

گذری از تپه ماهورها تا خالد نبی

چند وقتی بود که دلمون میخواست بریم و خالد نبی رو از نزدیک ببینیم من و خانواده ام چند سالی را در گنبد زندگی میکردیم ولی نتونستیم بریم و این جاذبه زیبا رواز نزدیک بازدید کنیم تا اینکه امسال تصمیمون رو با همسرم و دو تا ازدوستامون قطعی و شروع به برنامه ریزی برای این سفر زیبا و به یاد ماندنی کردیم.

از سایت اقامت گاه های بومگردی (دهگردی) یکی از این اقامتگاه ها را در روستای گچی سوی پایین به همراه صبحانه و نهار و شام به قیمت هر نفر 160.000 تومان  رزرو کردیم و مهیا برای سفر شدیم.

روز سفرمان فرا رسید و ما همگی آماده و عازم سفر شدیم دوستانمون اومدن دنبال ما و راهی شدیم به سمت تپه ماهورهای ترکمن صحرا و خالد نبی.

ساعت 16 بود که راه افتادیم و از شهرمون ساری به سمت جاده گلستان و یا جاده مشهد راهی شدیم. شهرهایی که در طی مسیر تا مقصدمون رو باید پشت سر میذاشتیم عبارت بود از : نکا، بهشهر،گلوگاه، کردکوی، گرگان، علی آباد، خان ببین، دلند،گنبد ، مینودشت ،گالیکش و در نهایت هم کلاله و خود روستای گچی سو.

همونطور که شما عزیزان میدانید جاده ها و شهرهای شمالی کشورمون بسیار سرسبز و زیبا هستند خصوصا در فصل بهار و اردیبهشت ماه که دیگه هرچی از زیبایی هاش بگم کم گفتم براتون. مسیر فوق العاده رویایی رو در پیش رو داشتیم ، هر وقت که از این جاده و مسیر رد میشم خاطرات و دوران کودکی ام برایم تداعی و زنده میشود که چقدر این مسیر رو از ساری به گنبد میرفتیم طی چند سالی که در اونجا زندگی میکردیم تک تک جاهاش برام خاطره بود و بسیار شیرین.

به شهر نکا رسیدیم که شهر کوچک اما فوق العاده سرسبز و زیبایی است این شهر در اطرافش دارای طبیعت بسیار خارق العاده و شگرفی هست که انسان را محو زیبایی های خودش میکند جنگل های انبوه و فراوان به همراه چشمه های آب معدنی همانند : آب معدنی قرمرض، دریاچه استخر پشت ، منطقه محصور کننده هزار جریب و غار باستانی کمیشان و جنگل های دیگر میباشد.

ما وارد شهر نشدیم و از جاده کمربندی عبور کردیم و از مسیر سبز و با طبیعتی زیبا رد شدیم و به شهر اشرف البلاد و یا بهشهر امروزی رسیدیم جایی که هرچی از زیبایی ها و تاریخش بگم براتون کم گفتم، بهشهر زادگاه مادر شاه عباس صفوی بوده و چون نام مادر شاه عباس اشرف بوده ایشون این شهر را به نام مادرشان یعنی اشرف البلاد نام گذاری کرده بودند ، شما آثار تاریخی زیادی را از دوره صفوی در این شهر میتوانید ببینید همانند : عمارت شهرداری یا کاخ چهل ستون، ، کاخ صفی آباد، باغ عباس آباد، چشمه عمارت و ... همینطور هم تپه هگمتانه که شهری باستانی میباشد و غار کمربند و هوتو هم که از اولین غارهای انسان نشین بوده، گورستان سپید چاه که بسیار جالب و عجیب میباشد، از جاذبه های طبیعی هم که دیگه  هر چی بگم کمه مثل : حیات وحش میانکاله، هزار جریب، آبشار اسپه او ، آبشار سنگ نو و ...

از کمربندی بهشهر و از کنار روستاهای سرسبز با تپه های حیرت انگیزش گذشتیم که زیبایی هاش وصف نشدنی است ، در بین راه کنار جاده ها مردمانی را میدیدم که در حال فروش میوه های محلی ( خیار و گوجه) و همینطور هم توت فرنگی و چیزهای دیگه بودند چون تمامی این دشت ها جای کشت این محصولات میباشند و البته برنج، کم کم به شهر گلوگاه نزدیک شدیم شهری که علاوه بر جاذبه های طبیعی اش همگان آن را با نام اکبر جوجه ( که یکی از لذیذترین غذاهای ایران میباشد) میشناسند چون اولین شعبه رستوران های زنجیره ای اکبر جوجه در این شهر میباشد. شهر کوچک و سرسبزی است همانند شهرهای دیگر استان مازندران که خیلی سریع رد شدیم ازش ، کوه های اطراف بسیار سبز و پر از درخت و بر روی آنها پوشیده شده از برف بود چون امسال باران خوبی باریده بود ، با اینکه ما خودمون شمالی هستیم و تو دل جنگل و طبیعت زندگی میکنیم ولی بقدری محو این زیبایی ها شدیم که اصلا با هم تو ماشین صحبت نکردیم و بعد از طی این همه مسیر تازه یادمون اومد که ما چهار نفریم و میتونیم کمی با هم صحبت کنیم ، از همینجا بود که کلی خندیدیم و با دوستان به گپ و گفتگو درباره این مناظر زیبا پرداختیم.

1 – طبیعت بین راه ساری به گلستان ( عکس از نویسنده )

01.JPG

از شهر کردکوی هم عبور کردیم بعد از اینکه از شهر کردکوی خارج شدیم به دالان و یا راهروی درخت ها رسیدیم که در استان گلستان بسیار مشهور و معروف است و هر کسی که از این جاده رد شده باشه اینجا رو قطعا به خاطر سپرده و فراموش نخواهد کرد مسیری که کردکوی را به گرگان وصل میکند دورتا دور جاده پر از درخت های بلند و زیبا میباشد که واقعا رویایی و بینظیره و البته به قاب کردکوی هم معروف است در کنار این جاده زیبا با درختان سرسبزش شما رنگ های بسیار شاد دیگری را میبینید که این رنگ ها همگی لباس و روسری های ترکمنی هستند  که توسط ترکمن ها به فروش میرسد و رنگارنگ بودن آنها واقعا زیبایی این مکان را بیشتر کرده است.

2 – قاب کردکوی (دالان درخت) ( عکس از نویسنده )

02.JPG

گرگان یا استر آباد سابق شهری بسیار زیبا و با طراحی خیلی خاص  میباشد و زمانی که وارد این شهر میشوید از ساختار شهری اش بسیار بسیار لذت میبرید خیابان های پهن و پوشیده از درخت و با پیاده راه های وسیع که هم رانندگی و هم قدم زدن در آن حس خوبی را به همراه دارد.در جای جای این شهر شما سرسبزی و نشاط را میتوانید ببینید و لذت ببرید نکته جالبی که در زمان عبور از گرگان ما متوجه شدیم این بود که هر یک از پل های عابر پیاده در این شهر با یکدیگر متفاوت و دارای طراحی های عجیب و خاص میباشند و جاذبه های طبیعی معروفی هم همانند نهار خوران ، آبشار زیارت، گل فشان و ... را دارا میباشد.

3 – ورودی شهر گرگان ( عکس از نویسنده )

03.JPG

4 – پل هوایی در شهر گرگان ( عکس از نویسنده )

04.JPG

شهرهایی همانند علی آباد و خان ببین و دلند را هم پشت سر گذاشتیم و از کمربندی وارد شهر مینودشت شدیم و به سمت شهر گنبد نرفتیم، کمربندی بسیار سرسبز و زیبایی بود به یک دشت وسیع و یکدستی رسیدیم طوریکه من رو یاد طبیعت مغولستان انداخت خیلی شباهت به مناظر اونجا داشت عجیب بود برام انگار طبیعت هم با مردمانش انس گرفته بود چون مردمان این منطقه ترکمن هستند و تقریبا نزدیک با مغولان.

5 – کمربندی مینودشت ( عکس از نویسنده )

05.JPG

خلاصه کلی سرتون رو درد آوردم تو شهر مینودشت از ماشین پیاده شدیم و کمی استراحت کردیم و نون محلی اونجا رو که یک نوع نون روغنی بود خریدیم ، بسیار بسیار خوشمزه بود، بعد از کمی استراحت و توقف سپس راهی شدیم به سمت کلاله کم کم هوا داشت تاریک میشد تا اینکه به ورودی مسیر خالد نبی رسیدیم از چندین تا روستا گذشتیم و چون هوا تاریک شده بود نتونستیم زیبایی های منظره اطراف و تپه ماهورها رو ببینیم و به امید اینکه فردا در زمان بازگشت از اینجا خواهیم گذشت و این زیبایی ها را خواهیم دید رد شدیم ، بوی عجیبی در فضا پیچیده بود بوی گیاهان منطقه بود شیشه های ماشین رو آوردیم پایین تا از هوای خنک و دلپذیرش لذت ببریم یه حال و هوای عجیبی داشت که نمیشه توصیفش کرد کمی هم به جاده خاکی خوردیم که خیلی زیاد نبود تا اینکه از دور دورا روشنایی خونه هایی رو میشد دید نزدیک شدیم و دیدیم که دقیقا ورودی روستای گچی سو همینجاست با آقای حلیم که صاحب اقامتگاه بود تماس گرفتیم و ازشون آدرس خواستیم و ایشون هم در کنار سوپر مارکت ابتدای روستا پسرشان را فرستادن دنبالمون و با هم رفتیم به سمت اقامتگاه، شب شده بود و خیلی خوب نتونستیم از محیط اطرافمون چیزی بفهمیم از ماشین پیاده شدیم و کنار خونه ی آقای حلیم دو تا از چادرهای سنتی که معروف به قره اوی یعنی چادر سیاه هستن رو دیدیم و تا خودشون بیان ما هم مشغول گشت و گذار شدیم و رفتیم و چادرها رو از نزدیک دیدیم خیلی سنتی و زیبا بودن با سازه چوبی و پیچ در پیچ ساخته شده بودن و با وسایل ترکمنی تزیین کرده بودند چادرها را( چادرها خیلی جالب و با آداب خاصی نظیر محل نشستن بزرگان و جای افراد دیگر خانواده و همینطور هم مکان پخت و پز هستند).

6 – چادرهای قره اوی ترکمنی ( عکس از نویسنده )

06.JPG

7 – فضای داخلی چادر های قره اوی ( عکس از نویسنده )

07.JPG

 در حین همین کنجکاوی های ما بود که آقا حلیم اومدن و خونه ای رو که قرار شد ما توش اقامت داشته باشیم رو به ما نشون دادن یه خونه ی قدیمی بود با 3 تا اتاق که یکی از اتاق هاش رو برای ما آماده کرده بودن ، خیلی قدیمی بود و با فرش و موکت پوشیده شده بود ما متاسفانه خوشمون نیومد چون چیزی که ما تو سایت دیدیم یک سوئیت بود برای 4 نفر که آشپزخونه هم داشت ما اعتراض کردیم و قبول نکردیم بعد از تماس با مسئول سایت و کلی کلنجار با آقا حلیم بالاخره ایشون راضی شدن تا یکی از اتاق های خونه خودشون رو در اختیار ما بذارن البته این رو هم عرض کنم که میتونستیم توی چادرها هم بخوابیم ، اتاقی رو که به ما دادن ، بسیار تمیز و مرتب بود و ما هم رفتیم و وسایلمون رو آوردیم و کمی استراحت کردیم .

8 – خانه های اقامتی آقا حلیم ( عکس از نویسنده )

08.JPG

9 – خانه آقا حلیم و اتاق اقامت ما در سفمان ( عکس از نویسنده )

09.JPG

زمان صرف شام شده بود، وارد چادر شدیم که خیلی خوب و دوست داشتنی و همینطور هم  تمیز بود، دور تا دور چادر رو با پشتی های ترکمنی پوشونده بودن و چندین تا هم بالشت و تشک های بسیار تمیز هم بود برای استراحت، بخاری برای فصل گرم در گوشه ای قرار داشت  و در ورودی چادرمکانی برای پخت و پزهم بود. خانم آقا حلیم که بسیار خانم محترم و خوش برخوردی بودن زحمت کشیده بودن و غذای ما رو آوردن  (چکدرمه) غذای مخصوص ترکمن هاست غذایی که  شبیه استانبولیه خودمونه، برنجی که با رب پخته میشه و با گوشت گوسفند و بنا به سفارش مسافران با مرغ هم سرو میشود در کنار غذا سالاد و ماست و دوغ و نوشابه و آب هم گذاشته بودند.

10 – چکدرمه ( شام در اقامتگاه ) ( عکس از نویسنده )

10.JPG

غذا خوشمزه و خوب بود البته من قبلا هم خیلی این غذا رو خورده بودم و جالبه که بگم خدمتتون ترکمن ها قبلا این غذا رو توی یک سینی بزرگ میریختند و همگی با هم و با دست غذا را میخوردند الان نمیدونم که به این صورت هست یا نه.

پس از صرف شام و کمی گپ و گفت با دوستان و آوردن چای توسط خانم آقا حلیم و صرفش که چقدر بجا و عالی بود شاید بگم بهترین کاری بود که میشد   دراین زمان انجام داد همین بود.

11 – صرف چای در چادرهای قره اوی ( عکس از نویسنده )

11.JPG

از اونجایی که روز کاری سخت و مسیر طولانی رو داشتیم خیلی خسته بودیم، مهیا شدیم برای خواب، بالشت ها و تشک ها و پتوهایی که آورده بودن برای ما همگی بسیار بسیار تمیز بودند که به راحتی میشد ازشون استفاده کرد مشخص بود که خانم آقا حلیم بسیار بسیار خانم تمیز و مرتبی هستند. آماده شدیم برای خواب پنجره ها رو باز گذاشتیم هوای خنک و خوبی بود و تا صبح چند باری با صدای واق واق سگ های آقا حلیم بیدار شده بودیم که در نوع خودش تجربه خوبی بود.

 

روز دوم سفر 20 اردیبهشت 98

بنا به توصیه آقا حلیم صبح زود بیدار شدیم تا بتونیم زودتر بریم و خالد نبی رو ببینیم تا به گرما نخوریم، با منظره بسیار سرسبز و زیبایی رو به رو شدیم در کنارش خونه های گلی و زیبا با حیواناتی که در حال چرخیدن بودن تو طبیعت

و اینکه چقدر چادرها توی روز زیباتر به نظر میومدن، صدای پرنده ها و حیوانات تو کل روستا پیچیده بود خلاصه که هرچی از حس خوبش بگم باز هم کم گفتم،آماده شدیم خیلی سریع و مجددا خانم آقا حلیم زحمت صبحانه رو کشیده بودن ، صبح یک اتوبوس با کلی مسافر اومده بودن برای صرف صبحانه توی چادرهای آقا حلیم ، صبحانه ما هم بسیار بسیار ارگانیک و سالم بود با محصولات محلی که شامل( کره، پنیر، مربا ، شیر و تخم مرغ با کره محلی) که بسیار بسیار دلچسب و به جا بود واقعا انرژی گرفتیم از خوردن این صبحانه ارگانیک و سالم.

12 – روستای گچی سو پایین ( عکس از نویسنده )

12.JPG

13 – حیوانات اهلی در روستای گچی سو پایین ( عکس از نویسنده )

13.JPG

14 – نمای چادرهای قره اوی در روز ( عکس از نویسنده )

14.JPG

15 – صبحانه ارگانیک در گچی سو پایین ( عکس از نویسنده )

15.JPG

وسیله هامون رو جمع کردیم و راهی شدیم به سمت خالد نبی، از اقامتگاه تا خالد نبی باید 6 کیلومتر راه را طی میکردیم که بسیار پر پیچ و خم بود، مسیری بسیار بسیار سرسبز و خارق العاده با تپه ماهورهای بینظیر و دیدنی اولین بار بود این طبیعت رو تجربه میکردم و واقعا محو زیبایی هاش شدم کل مسیر به همین شکل بود پر از تپه های به هم چسبیده حتی میشد در بعضی از جاها شقایق ها را هم ببینید وسط های راه بود که یه جای خیلی خوب با منظره عالی دیدیم و ایستادیم و از دور مقبره چوپان آتا  را که روی تپه بود میشد دید ما هم کلی عکس از این مناظر وصف ناشدنی گرفتیم و از هوای خوبش لذت بردیم و در شگفت بودیم از خلق این همه زیبایی .

16 – جاده خالد نبی ( عکس از نویسنده )

16.JPG

17 – تپه ماهورهای خالد نبی ( عکس از نویسنده )

17.JPG

حرکت کردیم به سمت ادامه مسیر تا اینکه رسیدیم به  وروی خالد نبی، وارد شدیم و به سمت پارکینگ و مقبره ها راهی شدیم تقریبا شلوغ بود، هوای خوبی داشت در این لحظه خنک بود، هر یک از 3 مقبره و گورستان خالد نبی در مسیرهای مختلفی قرار دارند که تمامی این مسیرها خاکی میباشد. بعد از پارک ماشین در ابتدا به سمت بقعه عالم بابا ( پدر خانم خالد نبی) رفتیم ساختمانی آجری با گنبد و سقف سبز رنگ، داخل ساختمون با موکت پوشیده شده بود و مقبره هم درست وسط ساختمان بود متاسفانه داخل ساختمان اصلا مرتب نبود و مشخص بود که اصلا به این مکان رسیدگی نمیشود.

18 – مقبره بابا امان ( عکس از نویسنده )

18.JPG

19 – داخل مقبره بابا امان ( عکس از نویسنده )

 

19.JPG

قدم زنان رفتیم و بالای تپه کنار مقبره ایستادیم و محو تماشای طبیعت اطراف شدیم که پر بود از گل های شقایق و گل های وحشی زیبا و خوشرنگ، همینطورهم پروانه های رنگارنگی که دور این گل ها به رقص در اومده بودن.

20 – گلهای شقایق و وحشی خالد نبی ( عکس از نویسنده )

20.JPG

همسرم یه حلقه گل با گل های دشت برام درست کردن و اونو رو سرم گذاشتم که برای همه جالب و دوست داشتنی بود و کلی هم طرفدار پیدا کرده بود، از جای جای مسیر عکس گرفتم ، چون مسیر پر پیچ و خم زیبایی داشت به همراه سربالایی و سر پایینی های زیاد، تا خود گورستان تقریبا بیست دقیقه ای راه رفتیم تا به گورستان رسیدیم .

21 – مسیرخاکی و سرسبز ازمقبره ها تا گورستان خالد نبی (عکس ازنویسنده)

 

21.JPG

تومان نفری 2000 تومان ورودی بابت هر نفر پرداخت کردیم و وارد محوطه شدیم خیلی شلوغ و جای بسیار وسیع و بزرگی بود که دور تا دورش رو هم محصور کرده بودند سنگ قبرهای عجیب و غریبی را میدیم که به شکل آلت تناسلی انسان بودند و برای مردان و زنان هر کدام متفاوت و مشخص بود( این قبرستان به فرقه ای تعلق داشت که آلت انسان را سبب باروری و تکامل حیات میدانستند و آن را میپرستیدند) متاسفانه خیلی از این سنگ قبرها از بین رفته و یا دزدیده شده بودند در اثر بی توجهی مسئولین. سکوت بسیار عجیبی در محوطه حکمفرما بود و همه مات و مبهوت از این قبرستان و در حال مشاهده  تک تک این قبرها بودیم که هر یک به شکل خاصی ساخته شده بود.

 22 – قبرستان خالد نبی( عکس از نویسنده )

22.JPG

دوباره همین مسیر را برگشتیم و به عالم بابا رسیدیم و کمی در داخل ساختمان نشستیم و استراحت کردیم دور تا دور بقعه پر بود از مسافرانی که در حال طبخ غذا بودند و بعد هم وارد ساختمان شدن برای صرف غذا که این اصلا کار خوبی نبود به نظر من و از دیدن این صحنه کمی ناراحت و غمگین شدم که چرا ما نباید قدر جاذبه هامون رو بدونیم. خلاصه بعد از اینکه کمی دم زدیم و نشستیم راهی شدیم برای خود مقبره خالد نبی و چوپان آتا، از کنار مقبره خالد نبی رد شدیم و از تپه پایین رفتیم به سمت چوپان آتا ،که در بین راه گل های رز صورتی و قرمز رنگی را دیدیم همینطور هم گل های خار دار وحشی ، درختی در طول مسیر توجه ما رو به خودش جلب کرده بود رسیدیم بهش و دیدیم که روش پر بود از پارچه های گره زده که مشخص بود مردم برای نذر و یا آرزو کردن و برآورده شدن حاجاتشون آنها را به درخت گره زده اند بسیار جالب و دوست داشتنی شده بود و حس مکانی عرفانی را به محوطه القا میکرد قدم زنان رفتیم و به خود مقبره رسیدیم ساختمانی سفید رنگ با گنبدی سبز که عکس معروفی که در اینترنت میبینید در واقع مقبره چوپان آتا است.

23 – درخت نذر در نزدیکی مقبره چوپان آتا( عکس از نویسنده )

23.JPG

مقبره روی تپه ای مرتفع قرار گرفته که دور تا دور آن با تپه ماهورها احاطه شده واقعا مکان حیرت انگیز و بینظیریه، بقعه ای بسیار ساده به دور از زرق و برق های امام زاده هایی که میبینیم روی تپه بود و قبر چوپان هم در داخل ساختمان و با پارچه ی سبزی پوشیده شده بود متاسفانه دلیل استفاده از رنگ سبز رو نمیدونم و خیلی دوست دارم بدونم چرا رنگ سبز؟ واقعا بودن در این نقطه بسیار بسیار لذت بخش و در واقع آرامبخش است دیدن این منظره از فراز بلندترین تپه ، تا جایی که برای چشم قابل دیدن است تپه ماهورها رو میبینید که وصفش واقعا در کلام نمیگنجه حتی در عکس ها هم نمیشه توصیفش کرد.

24 – منظره مقبره چوپان آتا از دور ( عکس از نویسنده )

24.JPG

25 – مقبره چوپان آتا ( عکس از نویسنده )

25.JPG

26 – داخل مقبره چوپان آتا ( عکس از نویسنده )

26.JPG

کمی در اطراف قدم زدیم و از تماشای منظره لذت بردیم و برگشتیم همین مسیر رو تا به آرامگاه خالد نبی رسیدیم بسیار بسیار مقبره ساده ای بود چندین تا درخت در کنار مقبره بود که توسط آنها محوطه خنک و دلچسب شده بود زائر سرایی م در کنار آرامگاه ساخته بودند که خیلی نامرتب و ضعیفه ،اصلا به این مکان رسیدگی نشده متاسفانه ، بازارچه ای هم در اطراف مقبره دایر میباشد که افراد در آن مشغول به فروش صنایع دستی و خوراکی و نوشیدنی های خنک هستند، همینطور هم رستورانی برای صرف غذا ، وارد مقبره شدیم، قسمت مردانه و زنانه از هم جدا و بسیار کوچک بود و قبر هم در وسط ساختمان قرار داشت و پارچه ی سبز رنگی هم بر روی آن گذاشته بودند کمی ایستادیم و مطالبی را که بر روی تابلویی بر دیوار نصب کرده بودند را خواندیم ( حضرت النبی خالد بن سنان فرزند سنان و متولد کشور یمن که اصل  نسب آن به اسماعیل ذبیح الله و از طایفه عرب غیثی به وفات 528 میلادی میباشد، )  برگشتیم بیرون و به قدم زدن در محوطه ادامه دادیم و خیلی لذت بردیم از بازدید این مکان و منطقه بسیار معروف و دوست داشتنی.

27 – مقبره خالد نبی ( عکس از نویسنده )

27.JPG

28 – فضای داخلی مقبره خالد نبی ( عکس از نویسنده )

28.JPG

29 – فضای اطراف مقبره خالد نبی ( عکس از نویسنده )

29.JPG

به سمت روستا حرکت کردیم و بعد از عبور از مسیرهای شگفت انگیز و خارق العاده به اقامتگاه رسیدیم و وارد اتاقمان شدیم و کمی استراحت کردیم تا اینکه خانم آقا حلیم که زحمت نهار را کشیده بودند (چکدرمه) برای ما آوردند و ما هم بعد از صرف غذا و کمی استراحت مجدد وسیله هامون رو جمع کردیم و رفتیم و کمی از روستا و زیبایی هاش عکس گرفتیم و از دیدن مناظر سرسبزش لذت بردیم  و واقعا سیر نمیشدیم از گشت و گذار در این روستا .

30 – نهار ( چکدرمه ) ( عکس از نویسنده )

30.JPG

 از خانم آقا عطا خواستیم اگر لباس محلی دارند برای گرفتن عکس به ما بدهند که ایشان هم زحمت کشیدند و برای ما آوردند و کلی عکس های زیبا و رنگارنگ تو چادر ترکمنی با لباس ترکمنی  گرفتیم که خاطره خوبی شد برامون .

31 – لباس های ترکمنی ( عکس از نویسنده )

31.JPG

کمی هم با دختر کوچیک آقا حلیم که مشغول خوندن آهنگ (ای قشنگ تر از پریا تنها تو کوچه نریا بچه های محل دزدن عشق منو میدزدن) بود صحبت کردیم و در نهایت هم با خانواده محترم میرعطا(آقا حلیم) که خیلی از آشناییشون خوشحال شده بودیم خداحافظی کردیم و راهی گنبد شدیم، اینو بگم خدمتتون که اگر در بین راه بنزین تمام کردید آقا حلیم در سوپر مارکتش بنزین هم برای فروش دارد( برادر آقا حلیم در جنگ شهید شدند و نام کوچه ای که خانه آقا حلیم در آنجا قرار داشت به نام برادرشان حمید میرعطا بود).

از چندین روستایی که دیشب نتونسته بودیم زیبایی هاش رو ببینیم و از کنار تپه ماهور هایی که باد گیاهان روی آنها را به رقص درآورده بود گذشتیم و به شهر گنبد کاووس(قابوس) رسیدیم شهری که برای من پر بود از خاطره های دوران نوجوانی ام، جای جای شهر را میشناختم و برام آشنا بود کوچه پس کوچه ها و خیابان های پوشیده از درختان بلند و سرسبزش.

32 – شهر گنبد ( عکس از نویسنده )

32.JPG

از دور برج قابوس هم مشخص بود (بلندترین برج آجری دنیا که به ثبت یونسکو نیز رسیده است) رفتیم و در کنار برج توقف کردیم و راهی شدیم برای بازدید از این بنای ارزشمند و تاریخی ، باز هم کلی از خاطرات قدیم برام تداعی شد محل کارپدرم دقیقا رو به روی پارک بود روزایی که ما در قدیم خیلی میرفتیم اونجا  و بعد هم سر از پارک و برج در می آوردیم، برج قابوس روی تپه ای بلند قرار گرفته و برای بازدید هم باید بلیت به مبلغ 3.000 تومان برای هر نفر تهیه فرمایید.

با همسرم و دوستان پله کان های برج را یکی پس از دیگری بالا رفتیم تا به خود برج ( که تماما خشتی بود ) رسیدیم بسیار با عظمت و با شکوه جلوه میکنه طوریکه واقعا نمیتونی تحسینش نکنی ( این بنا متعلق به دوره آل زیار و در زمان پادشاهی کاووس بن وشمگیردر سال 375 هجری شمسی احداث شده و ارتفاع آن به همراه پی آن به 72 متر میرسد) کمی در محوطه نشستیم و به یاد ایام قدیم که میگفتند اگر 10 دور به دور برج بچرخید دوباره به این مکان خواهید آمد من چند دوری را به دور این برج با شکوه چرخیدم و در هر دور لذتش بیشتر از دور قبل میشد.

از درب چوبی باریک و بلندی وارد برج شدیم که تقریبا نیمه تاریک و بسیار خنک و کف آن چوبی بود (البته در واقع کف آن تماما سنگی میباشد و برای اینکه بر روی آن میرویم خراب نشود تماما بر روی آن را با چوب پوشانده اند و فقط در وسط  برج تیکه ای از آن را در زیر شیشه به نمایش گذاشته اند).

33 – برج قابوس ( عکس از نویسنده )

33.JPG

34 – درب ورودی برج قابوس ( عکس از نویسنده )

34.JPG

برج قابوس در محوطه ای بسیار بزرگ و در کنار پارکی سرسبز جای گرفته که از فراز آن میتوانید شهر گنبد را ببینید، وقتیکه در حال عبور از پله کان به سمت برج هستید بر روی دیواره های اطراف تابلوهایی را از برج قابوس و مراحل ساخت و بازسازی و عکس های قدیمی برج به همراه توضیحاتش میبینید.

دلم نمیومد از اینجا برم ولی خوب چه کنیم روزگار همینه دیگه باید میرفتیم، کم کم به سمت ماشین راهی شدیم و کمی در کوچه پس کوچه های شهر چرخیدیم که حال و هوای خاصی داشت واقعا ، گنبد به شهر چهار راه ها معروف است قدم به قدم در این شهر شما چهار راه میبینید واقعا سبک زیبایی دارد، به خروجی شهر رسیدیم به نظرم تغییرات زیادی تو شهر اتفاق افتاده بود، از شهرهایی مثل : نگین شهر ، علی آباد رد شدیم تا به شهر زیبا و سرسبز دلند رسیدیم جایی که جنگل های انبوهش بسیار بسیار معروف میباشد همینطور هم توت فرنگی هایش ، کمی در مسیر ایستادیم و مشغول به خرید توت فرنگی از باغ داران شدیم که بسیار توت فرنگی های مرغوبی داشتند، و سپس از عبور از شهرهای خان ببین و فاضل آباد و جلین در نهایت به شهر گرگان رسیدیم و کمی برای استراحت توقف کردیم قبلا هم عرض کرده بودم خدمتتون از زیبایی های شهر گرگان و سرسبزی و معماری شهری اش.

35 – توت فرنگی های دلند ( عکس از نویسنده )

35.JPG

پس از رفع خستگی بدون هیچ توقف دیگری از تمامی شهرهای مسیر و جاده های سرسبز و زیبا و دشت های خارق العاده  گذشتیم تا به شهر خودمون یعنی ساری رسیدیم .

سفر بسیار پر بار و خوبی رو تجربه کردم جاذبه های بینظیر و فراموش نشدنی رو در طی این سفر لمس کردم و از نزدیک دیدمشون که خیلی برام خوشایند بود.

دوستان عزیز برای رفتن به خالد نبی هم از جاده تهران به سمنان و هم از جاده فیروزکوه و جاده مازندران به گلستان میتوانید استفاده بفرمایید.

از اقامت گاه های بومگردی نباید انتظارات بیش از حد داشته باشیم نظیر لوکس بودن و یا روم سرویس روزانه و لوازمات بهداشتی و ...

جهت بازدید از خالد نبی بهتراست اقامت شبانه را در روستاهای اطرافش نظیر گچی سو پایین و بالا بگذرانید.

شعر عاشقانه نو

جملات ناب حسادت

متن تولد رسمی

شعر مولانا در مورد سگ

تعبیر خواب نمک از نظر امام صادق

کاکائو و یبوست

تعبیر خواب گردو

بی قراری پا

سنگ درمانی

تعبیر خواب بوسه مرده

عکس رمانتیک دونفره

تعبیر خواب تخمه

تعبیر خواب موی بلند

متن احساسی در مورد قلب

قانون در مورد مزاحمت تلفنی

اس ام اس غمگین و دلشکسته

خواص کاکائو برای موی سر

تعبیر خواب دعوا با چاقو

تعبیر خواب گوسفند

بهار نارنج خشک

دمنوش بهار نارنج و دارچین

شعر دوبیتی در مورد بهار

تک کلمه های عاشقانه انگلیسی

چرا سگ نجس است

تعبیر خواب مار از نظر قرآن

مهره مار

گوشت مار

جملات موفقیت

 

 

  • سعید صفری

 

معابد عجیبی در چین که در ارتفاع 2250 متری از سطح دریا ساخته شده‌ اند!

در ارتفاعات کوه‌های وولینگ چین می‌توان دو معبد بودائی را مشاهده کرد. این عبادتگاه‌ها روی قله کوه فانجینگشان که بلندترین قله‌ی این رشته‌کوه است، قرار گرفته‌اند و برای رسیدن به آن‌ها باید از 8888 پله بالا رفت. ساختار آن‌ها پایبندی مستحکم بودائی‌های چینی به ایمان و باورهایشان را نشان می‌دهد؛ بودائی‌هایی که کوه فانجینگشان را مقدس می‌دانند.

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

این منطقه که با نام منطقه کوه فانجینگ نیز شناخته می‌شود، در سال 2018 وارد فهرست میراث‌های جهانی یونسکو شد و در محدوده‌ی طبیعی محافظت‌شده‌ی ملی فانجینگشان در استان گویژو واقع شده است. این ناحیه در آیین بودا اهمیت بسیاری یافته است، زیرا پیروان این آیین باور دارند که این منطقه بودیماندا یا «محل درخشش فکری» میتریای بودا بوده است. این معابد پس از ساخته‌ شدن جاده زانکی جهت تسهیل انتقال مصالح در حدود سال 700 میلادی روی این رشته‌کوه ساخته شدند.

در دوره حکومت سلسله مینگ ساخت‌ و ساز در فانجینگشان به اوج خود رسید؛ طی این دوره، حدود 50 معبد بودائی ساخته شدند تا زائران متدین برای بازدید از این منطقه‌ی مقدس به‌ سوی آن‌ها حرکت کنند. البته بیشتر این معابد تاکنون تخریب شده‌اند، اما هنوز تعداد زیادی اثر معماری دست‌نخورده برای بازدید وجود دارد. در حال حاضر این منطقه هم برای بودائی‌ها و هم گردشگران معمولی که می‌خواهند در مکانی با منظره‌ای حیرت‌انگیز نوشیدنی خود را میل کنند، مقصد محبوبی به شمار می‌رود.

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

از نظر بسیاری از افراد، هیچ منظره‌ای در جهان از منظره‌ای که می‌توان از قله طلایی با ابرهای سرخ مشاهده کرد، بهتر نیست. معبد بودا و معبد میتریا در این قله و در ارتفاع 2336 متری سطح دریا ساخته شده‌اند. بین این دو معبد که به نوعی خواهر یکدیگر محسوب می‌شوند، یک گردنه وجود دارد و بازدیدکنندگان از طریق یک پل سنگی باریک از یکی از این معبدها به‌سوی دیگری می‌روند. حدود 4 ساعت طول می‌کشد تا 9000 پله را طی کنید و به معابد برسید، البته در طول مسیر استراحتگاه‌هایی به همراه بوفه ساخته شده‌اند. یک راه دیگر برای رسیدن به معابد استفاده از یک تراموای برقی است که شما را به سنگ قارچ می‌رساند. این آرایش سنگی عجیب که نزدیک به رأس کوه فانجینگ قرار گرفته است، شما را کمی با طبیعت ماقبل تاریخی منطقه نیز آشنا می‌کند.

گرچه قله طلایی بسیار شگفت‌انگیز است، اما تنها یکی از سه قله فانجینگشان به شمار می‌رود. فانجینگ منظره شگفت‌انگیزی دارد، بنابراین تعجب‌برانگیز نیست که نام آن، خلاصه‌ شده‌ی عبارت فانتیان جینگتو به معنی «سرزمین پاک برهما» می‌باشد. برهما یکی از چهار پادشاه آسمانی در آیین بوداست و البته که این محیط عجیب و زیبا شایسته‌ی یک پادشاه است.

از آنجایی‌که فانجینگشان سال‌هاست که نسبتاً خلوت و دور افتاده مانده است، تنوع زیستی گسترده‌ای دارد. ارتفاع نقاط مختلف آن از 500 متر تا 2570 متر بالاتر از سطح دریا می‌باشد و سکونتگاه بیش از 2000 گونه گیاهی بومی و صدها گونه حیوانی در معرض خطر به شمار می‌رود. درواقع برخی از گونه‌های زیستی این منطقه مربوط به دوره سوم زمین‌شناسی (بین 66 میلیون و 2 میلیون سال پیش) هستند.

گرچه محبوبیت این مکان پس از ثبت شدن در فهرست میراث‌های جهانی یونسکو افزایش یافته است، اما هنوز موقعیت مکانی آن به‌ دور از اجتماعات انسانی است. این امر باعث می‌شود که حتی باوجود افزایش میزان گردشگری در منطقه، تداوم اکوسیستم آن با مشکل مواجه نگردد. این روزها هم زائران و هم گردشگران معمولی به این مکان می‌آیند تا از مناظر زیبای این بهره ببرند.

باهم به تماشای تصاویری زیبا و دیدنی از این معابد می‌نشینیم، تصاویری که بیشتر شبیه به رویا هستند تا واقعیت، اما حقیقت دارند!

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

دو معبد بودائی در چین که روی قله‌ای با ارتفاع بیش از 2250 متر بنا شده‌اند

 

شعر چشمان سیاه قربانت شوم

شعر چشمان سیاه

شعر عاشقانه چشمات

شعر چشمان سیاهت

شعر چشم انتظارم مهدی بیاید

شعر چشمان سیاه تو

شعر عاشقانه چشم سیاه

شعر چشمان سیاه من

شعر چشم

شعر درباره چشم سیاه

شعر چشم سیاه

شعر چشم خمارت

شعر چشمات دیوونه خونست

شعر برای چشم قهوه ای ها

شعر چشم هارا باید شست

شعر راجب چشم قهوه ای

شعر کوتاه چشم خمار

شعر عاشقانه در مورد چشمان سیاه

مفهوم شعر چشم ها را باید شست

شعر چشم خمار یار

شعر درمورد چشم خمار

شعر در مورد مردان چشم چران

شعر چشمان خمار

شعر درباره چشم خمار

شعر چشم قهوه ای روشن

شعر درباره چشم چرانی

شعر برای چشم خمار

شعر زیبا در مورد چشم سبز

شعر راجب چشم خمار

شعر در مورد چشم قهوه ای

شعر کامل چشم هارا باید شست

تعبیر خواب دوچرخه سواری زن

تعبیر خواب کرم سیاه در موی سر

  • سعید صفری